مقاله جاناتان وولف دموکراسی غیرقابل دفاع است؟به هیچ وجه!،این امکان وجود دارد که ما به اشخاص بهطور مجزا اعتماد زیادی نداشته باشیم اما در عینحال اگر آنها را بهصورت گروهی در نظر بگیریم وضعیت بهتر خواهد بود،همراه مجله اینترنتی ماهتوتا باشید.
پاسخی به استدلال افلاطون
وولف در گفتار ذیل تلاش میکند نشان دهد که یکی از راههای پاسخ به استدلال افلاطون علیه دموکراسی بینتیجه است در واقع یکی از شیوههای دفاع از دموکراسی در برابر حمله افلاطون را نشان میدهد و مشخصا استدلال میکند که یکی از راههای نشان دادن اینکه مردم در کل، متخصص هستند، فرضیههایی درباره انگیزه فردی پدید میآورد که به آسانی نمیتوان آنها را تایید کرد.
خواسته ما از حکومتهایمان چیست؟ قانون گذاری کارآمد و عادلانه در این باره نقطه شروع خوبی است. چگونه میتوانیم بدان دست پیدا کنیم ؟ اگر تصور میکنید دموکراسی دست کم بخشی از پاسخ باشد، به گفته افلاطون در جمهور، اشتباهی بزرگ و خطرناک را مرتکب شدهاید.
دموکراسی
قیاسی را در نظر بگیرید: فرض کنید بازوی شما سخت درد میکند. شما چه میکنید ؟ بدون شک بدون اتلاف وقت به دکتر مراجعه میکنید. شما به سوپر مارکت محل نمیروید تا علائم بیماری خود را برای مردم بیان کنید و از خریداران بخواهید تا به شما بگویند که بازویتان را با دارو درمان کنید یا آن را قطع کنید. افراد عادی از دانش کافی برای اتخاذ تصمیمی پزشکی برای ما برخوردار نیستند. خویشتن را به دست آنها سپردن چیزی جز حماقت نیست. در عین حال، افلاطون میگوید سلامتی دولت به اندازه سلامتی افراد درون آن حائز اهمیت است. نظر خواهی در مورد امور حکومتی همانند نظر خواهی در مورد سلامتی دیوانگی است. پس دموکراسی کاملا غیرعقلانی است.
جاناتان وولف دموکراسی غیرقابل دفاع است؟به هیچ وجه!لیست استدلال افلاطون را به طور دقیق
۱ – حکمرانی یک مهارت است.
۲ – منطقی است که مهارتها را به ماهرها(متخصصها) بسپاریم.
۳ – در دموکراسی مردم حکومت میکنند.
۴ – مردم متخصص نیستند.
در نتیجه:
۵ – دموکراسی امری غیر عقلانی است.
مقدمات استدلال نادرست
این استدلال ظاهرا استدلالی محکم است و به نظر میرسد مدافع دموکراسی باید در جستوجوی پاسخی باشد. همچون استدلالهای دیگر، دو شیوه اولیه برای یافتن پاسخ وجود دارد. نخست آنکه ما باید بکوشیم نشان دهیم که یک (یا دو) مورد از مقدمات استدلال نادرست است. یک استدلال معتبر اگر مقدماتش نادرست باشد هیچ چیز را اثبات نمیکند. دوم آنکه ما میتوانیم نشان دهیم که نتیجه استدلال از مقدمه پیروی نمیکند. لذا استدلال فاقد اعتبار بوده و هیچ چیز را اثبات نمیکند. یک دموکرات چه استراتژی را باید اتخاذ کند ؟ اجازه دهید به مقدمه چهارم نگاهی دوباره بیندازیم: مردم متخصص نیستند.
تصمیم و تجویزی موثر
در مثال قیاسی پذیرفتیم که مردم عادی به منظور اظهارنظر در مورد مسائل پزشکی از دانش کافی برخوردار نیستند. آنها آنقدر از پزشکی نمیدانند که بتوانند تصمیم و تجویزی موثر داشته باشند. آیا بر این قیاس میتوان بلافاصله چنین فرض کرد افراد از دانش درستی که آنها را شایسته متخصص سیاست شدن کند، برخوردار نیستند ؟ در نگاه اول، تثبیت این مورد مشخص کاری نابخردانه به نظر میرسد. در مجموع به نظر میرسد که افراد علاقه چندانی به مسائل سیاسی ندارند. آنها از دانش، تجربه عملی یا علاقه اندکی در این خصوص برخوردارند. چطور میتوان اعتماد به تصمیمهای این گروه را توجیه کرد ؟
جاناتان وولف دموکراسی غیرقابل دفاع است؟به هیچ وجه! 3چه کسی میخواهد میلیونر شود؟
این امکان وجود دارد که ما به اشخاص به طور مجزا اعتماد زیادی نداشته باشیم اما در عین حال اگر آنها را به صورت گروهی در نظر بگیریم وضعیت بهتر خواهد بود. در واقع میتوان چنین گفت: اگر چه هیچ یک از افراد گروه متخصص نیست اما گروه به طور کلی در شرایط مطلوب واجد تخصص خواهد بود. در یک برنامه تلویزیونی از مخاطبان سوال شد که چه کسی میخواهد میلیونر شود؟ چندان معقول نیست که بر رای غریبهها یی که تصادفی انتخاب شدهاند شرطبندی کنیم. زمانی که ۸۰ درصد گروهی از غریبهها یک گزینه از مثلا سه گزینه را انتخاب میکنند در اینصورت این امکان وجود دارد که بتوانیم تا اندازهای به تصمیم گروه اعتماد کنیم.
نمیتوان به یک رای اعتماد کرد
اما چرا اینگونه باید باشد ؟ پاسخ این سوال را اول بار فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی، کوندورسه (قرن ۱۸)، داد. او نشان داد که چگونه احتمالات به نحو بسیار جالبی جمع میآیند. تصور کنید در مورد مسئله خاصی که برای آن تنها دو پاسخ داریم میخواهیم نظر خواهی کنیم. حال، اگرچه همواره نمیتوان به یک رای اعتماد کرد اما در شرایط مطلوب میتوان اطمینان کامل داشت که اکثریت تصمیم درستی میگیرند. متغیرهای اصلی عبارتند از: ۱ – اندازه گروه ۲ – میانگین قابلیت رای دهنده ۳ – اندازه اکثریت. نمونههایی را که فیلسوف و اندیشمند سیاسی، برایان بری آورده، ببینید: اگر یک گروه ۱۰۰۰ نفری رای دهنده داشته باشیم که هر یک از آنها ۵۱ در صد مُحق باشد، احتمال اینکه در هر نمونه خاص یک اکثریت ۵۱ درصدی پاسخ درست بدهد چقدر است ؟ پاسخ احتمالا چنین است: ۶۹درصد. بهعلاوه اگر اکثریت مورد انتظار در ۵۱درصد بمانند و تعداد رای دهندگان به ۱۰۰۰۰ افزایش یابد، این احتمال که اکثریت پاسخ درست دهند عملا تا مرز اتفاق آرای (۹۷/۹۹درصد) پیش خواهد رفت.
بیشتر بخوانید » جوانان مبارز ضد سرمایه داری اروپا
رقابتکنندگان برای میلیونر شدن
آیا این نشان میدهد که مردم در مجموع متخصصند؟ بهطور بالقوه این احتمال وجود دارد اما از بالقوگی تا فعلیت فاصله قابل توجهی وجود دارد. اول آنکه میانگین قابلیت گروه باید بالای ۵۰درصد باشد، وگرنه همانگونه که کوندورسه میگوید، استدلال به عکس خواهد شد و تصمیم اشتباه از آب در میآید. در واقع این نکته بهطور ضمنی از آن رقابتکنندگان برای میلیونر شدن بر میآید. اگر برآورد آنها این باشد که از میانگین تعداد مخاطبان نمیتوان انتظار داشت که پاسخ معقولی به سوال مورد نظر بدهند در این صورت، آنها عمر خود را تلف نکردهاند. اگر میانگین قابلیت هر فرد خیلی پایین باشد در این صورت (رای)گروه در کل به درد نمیخورد.
در این صورت ما موفق خواهیم بود ؟
بنابراین، فرض کنید ما میتوانیم مطمئن باشیم که در موضوع پیش رو، رای دهندگان میانگین قابلیتی بیش از ۵۰درصد را نشان دهند. آیا در این صورت ما موفق خواهیم بود ؟ نه کاملا. ما باید از این هم اطمینان حاصل کنیم که آنها براساس تصورشان از پاسخ درست رای میدهند. اجازه دهید با یک قیاس قضایی مسئله را روشن کنم. دادرسی هیات داوران از چند جهت شبیه رای گیری دموکراتیک است. در دادگاه ما از شهروندان میخواهیم که ارزیابی کنند که آیا مدافع به طور قطع گناهکار شناخته شده است. آنها باید رای خود را تنها بر این مبنا ارائه کنند. اگر رای خود را بر مبنای دیگری ارائه کنند، به عنوان مثال تشویق هیات منصفه یا کینه ورزی نسبت به پلیس ، در این صورت هیات داوران آنچه باید انجام دهد را انجام نمیدهد.
جاناتان وولف دموکراسی غیرقابل دفاع است؟به هیچ وجه!شایستگیها
محاکمه جی. سیمپسن را ملاحظه کنید. گفته شده یکی از اعضای هیات منصفه زمانی که معلوم شد او با یکی از همکارانش در مورد اینکه سیمپسن تبرئه میشود شرطبندی کرد، از خدمت خلع شد. صرفنظر از حماقت کسی که او با وی شرط بسته بود، نکته اینجاست که زمانی که آن عضو هیات منصفه در نهایت نفعی مالی عایدش میشود، نمیتوان به او اطمینان داشت که رای خود را به شیوه درستی ارائه دهد. او نمیتواند در مورد پرونده بر حسب شایستگیهای آن قضاوت کند.
تقابلی بین منافع شخصی و اخلاقی
پس نکته اینجاست که رایدهندگان میتوانند درست قضاوت کنند. نکته دیگر اینکه آنها برای انجام این کار انگیزه دارند. زمانی که از شما خواسته میشود در انتخاباتی رای دهید دقیقا از شما چه میخواهند ؟ فرض کنید این رای پاسخی به یک سوال است. خب، چه سوالی ؟ این احتمالات را در نظر بگیرید: ۱ – کدام نامزد برای شما مناسب است ؟ ۲ – کدام نامزد برای کشور شما مناسب است ؟ اگر بخواهیم بسیار ساده این قضیه را بیان کنیم باید گفت در اینجا ما با تقابلی بین منافع شخصی و اخلاقی مواجهیم. آیا شما باید به هنگام رای دادن منافع شخصی خود را دنبال کنید یا در فکر خیر و صلاح عمومی باشید؟ به نظر میرسد در بسیاری از موارد این دو با هم تطابق پیدا میکنند اما در بسیاری از موارد هم اینطور نیست. پس چه باید بکنیم ؟
سوال از مخاطب
خیلی کارها. برخی افراد صرفا بر اساس منافع شخصی و برخی دیگر به دلایل اخلاقی رای میدهند. برخی نیز هر دو را مد نظر دارند: من به امر اخلاقا درست رای میدهم مادامی که چندان برایم هزینه نداشته باشد. اما علوم اجتماعی به ما میگوید که مردم به دلایل مختلف رای میدهند. این قضیه چه ارتباطی دارد ؟ خب، استدلال کوندورسه تنها در صورتی کارگر است که مردم انگیزه درستی برای رای دادن داشته باشند. به قضیه سوال از مخاطب باز میگردیم. تصور کنید که مخاطبان در کل، افرادی هستند که بیصبرانه در نوبت نشستهاند. شما به آنها اعتماد میکنید ؟ من که گمان نمیکنم!
دموکراسی غیرقابل دفاع است ؟
افزون بر این، استدلال کوندورسه هم بر قابلیت و هم انگیزه رای دهندگان مبتنی است. حتی اگر از میانگین قابلیت آنها مطمئن باشید، آیا به همان اندازه از انگیزه آنها نیز اطمینان دارید ؟ در مورد دموکراسی این بدان معناست که شما باید مطمئن شوید که اکثریت رایدهندگان آمادهاند تا رای خود را بر مبنای مصلحت کشور بدهند تا علایق و سلایق شخصی. آیا میتوان از این قضیه اطمینان حاصل کرد ؟ البته که نه. هیچ کس تا به حال به ما نگفته که چگونه باید رای بدهیم. بنابراین، حتی اگر مردم به طور بالقوه متخصص باشند در واقع، تصمیمی که آنها میگیرند به ما نمیگوید که چه چیزی خوب یا بهتر است. در هرصورت، این امر نشان میدهد که بیشتر مردم به یک دلیل بیش از دلیل دیگر رای میدهند. اما در این خصوص چه چیزی اهمیت بسیاری دارد ؟ آیا این امر نشان میدهد که دموکراسی غیرقابل دفاع است ؟ به هیچ وجه!
در ادامه بخوانید » انرژی و عقده مردم